سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/7/17
10:44 عصر

خواب شب امتحان !

بدست شروق (z_m) در دسته

تا حالا شده یک روزی که کلی کار روی سرت ریخته مثلا روز قبل از یک امتحان مهم که هنوز یک دهم حجم مطلبش را هم نخوانده ای ، طرفهای بعد از ظهر وسوسه خواب به سراغت بیاید و آخر سر تسلیم شوی و  نیت یک خواب نیم ساعته کنی اما چشم که باز کنی ببینی هوا تاریک است و نیم ساعت موعود ، ساعتهاست که گذشته ؟!

اینطور وقتها حال آدم عجیب گرفته می شود . یک چیزی شبیه بغض می آید و در گلوی آدم گیر می کند و حتی شاید اگر اشکهایت را مجال فرود ندهی رهایت نکند !

یک حس عقب افتادن ، کم اوردن ، از دست دادن زمان و فرصت ها و ....

اینطور وقتها آدم ها دو دسته می شوند . یک عده از جبران مافات نا امید می شوند و برای خودشان فلسفه می بافند که : حالا که این همه وقت از دست رفت بگذار باقی اش هم از دست برود . عوضش زحمت الکی به خود نمی دهم و این چند ساعته مانده را درست می خوابم !

اما آن دسته دیگر که هنوز امید خود را از دست نداده اند با پیروی از نظریه :آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید، به امید پاس کردن ، زحمت شب بیداری چند ساعت باقی مانده را به تکرار یک ترم دیگر ، به جان می خرند ...

گاهی وقتها در زندگی هم درست وقتی که باید از لحظه لحظه زندگیت استفاده کنی یکهو وسوسه غفلت به سراغت می آید و با یک اعتماد به نفس بی فکرانه به خودت مجال یک غفلت نیم ساعته می دهی ! اما وقتی به خودت می آیی که که مدتهاست از زمان برگشتنت گذشته و ...

تمام روز های زندگی ما مثل شب امتحان است. وسوسه غفلت همیشه همراه ماست .   با این تفاوت که درس افتاده را می توان دوباره گرفت و بالاخره یک روزی پاس کرد ...اما زنگ آخر زندگی که بخورد دیگر جایی برای برگشتن نیست ...

کاش اگر یک وقتی هم تسلیم غفلت شدیم ، وقتی به خود آمدیم امید برگشتن را از دست نداده باشیم ...


الهی نعوذ بک من توبه لن تقبل !